loading...

حیاط خلوت

یادداشتهای یک ذهن

بازدید : 408
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 5:37

درگیر دو مسئولیت بزرگ شدم. زمانی که این دو مسئولیت به من مُحَوَل شد فکر میکردم تنها نیستم و قراره همراه و کمکی داشته باشم ولی چیزی از شروع راه نگذشته بود که منو با این مسئولیتها تنها گذاشت. سعی کردم قوی باشم و جا نزنم اما میانه راه کم اوردم. توان ادامه راه نداشتم و از طرفی جا زدن از زیر بار مسئولیت برای من دور از ذهن و وجدان بود. گیر کرده بودم بین نداشتن توان ادامه راه و نداشتن روی شونه خالی کردن آن هم در میانه راه. نه راه پس و نه راه پیش داشتم.....(ادامشو ننوشتم چون خودمم هنوز نمیدونم قراره چی بشه)

پیرو پیرو پست قبلی!
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی